جواد اردکانی، کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، اظهار کرد: به نظرم ذات هنر با سرگرمی درآمیخته شده است، برای همین اینکه تصور کنیم هنر فاخر باید عاری از این خصیصه باشد، برداشتی خطاست. نکته دیگر در همین رابطه این است که اگر قرار باشد ویژگی سرگرمی را از هنر بگیرم آن اتفاق تبلیع به سخنرانی میشود، هرچند در سخنرانی نیز آن شکل از سخنرانی مقبول است، که جذابیت داشته باشد.
وی افزود: اما نکته مهم اینجاست، سرگرمی چگونه در کارهای هنری معنا میشود، آیا اینکه به بهانه سرگرمی کارهای صرفاً بیارزش تولید کنیم، اتفاقی در جهت اعتلای هنر است، جواب به این سوال خیر است، چون کارهای سبک و بیارزش در حقیقت به هنر ضربه میزند نه اینکه بخواهد به آن کمکی بکند. نمود بارز این اتفاق را هم اکنون در فیلمهایی که به اسم طنز در سینما کشورمان تولید میشود به راحتی میشود، مشاهده کرد.
این کارگردان تصریح کرد: نکته بعدی که روی آن تاکید دارم توجه به موضوعات دینی و ارتباط آن با سرگرمی است. بهنظرم اگر موضوعات دینی به طریقی درست در آثار سینمایی مد نظر قرار گیرد بهترین اتفاق ممکن رخ خواهد داد، چون این دست موضوعات جذابیت بسیار بالایی برای جذب مخاطب دارا هستند. بگذارید از فیلمهای دهه 60 مثال بزنم در آن دوران مفاهیم انقلابی یا دفاع مقدسی جایگاهی ویژه در آثار سینمایی داشت و نکته جالب اینکه این دست موضوعات هم در جذب مخاطب موفق بودند، اما بنا به دلایلی دیگر این اتفاق در سینمای کشورمان تکرار نشد!
کارگردان فیلم دفاع مقدسی «شور شیرین» در بخش دیگری از سخنان تاکید کرد: یکی دیگر از اتفاقات خوب که میتواند در سینما رخ دهد استفاده از قصص قرآنی برای جذب مخاطب است. قصص قرآنی یکی از موضوعات جذابی است که در سینما قادر است رخ دهد، اما نمیدانم چرا ما چشمان خود را به روی این دست موضوعات بستهایم و سراغ مضامینی میرویم که کمتر برای جامعه ما دغدغه است. برای مثال به برخی کارهای اجتماعی اشاره میکنم که به نظرم موضوعاتشان بخش اندکی از جامعه را در بر میگیرد، در صورتیکه ما نیاز داریم موضوعات فراگیر در کارهای اجتماعی محور تولیدات سینمایی باشد.
اردکانی با اشاره به اینکه خانواده یکی از موضوعات اصلی در فیلمهای اجتماعی است، اگر دقتی به فیلمهای اجتماعی موجود داشته باشیم، متوجه خواهیم شد، خانواده یکی از محورهای این دست تولیدات است، اما آن خانوادهای که من در این دست فیلمها می بینم، چندان به سبک زندگی دینی ایرانی – اسلامی ربطی ندارد، بلکه بیشتر تحت تاثیر الگوها و رفتارهای غربی است. خانواده در برخی از فیلمهای اجتماعی به اندازهای از هم گسیخته است که نمیتوان هیچگونه امیدی را در آن مشاهده کرد، درصورتیکه اگر قرار است مشکلات نشان داده شود باید در انتها برای آن راهکار هم پیشنهاد شود.
این فیلمساز ادامه داد: برخی از سینماگران بر این باورند نشان دادن مشکلات، گامی در جهت برطرف کردن آن است، اما این تنها یک بخش موضوع است، ولیکن قسمت اصلی همانگونه که گفتم به این امر بر میگردد تا چه حد این تصویرسازی از معضلات در خدمت امید بخشی به جامعه است؟ نکته بعدی در همین رابطه به تاثیرگذاری این دست فیلم روی رفتار فرزندانمان مربوط میشود. اگر در فیلمها نتوانیم نتیجهگیری مثبت داشته باشیم در حقیقت فرزندان را به سمت بیاخلاقی ها سوق دادهایم.
وی در انتهای این گفتوگو تاکید کرد: مطلب انتهای سخنانم به سریالهای تلویزیون مربوط میشود. در این زمینه نیز به نظرم ما اتفاقات خوبی را رقم نزدهایم، چون تلویزیون نیز با نگاه کلیشه به خانواده، واقعنگری را از تولیدات خود دور کرده است، چون چیزی که تماشاگر در آثار تلویزیونی میبینید، چندان پیرامون خود احساس نمیکند.
انتهای پیام